- بی جهت
- بی شوه بی خودی ناروا بلاژ بود مردی بلاژ شد فاسق - امردی دید شد براو عاشق (جامی) بی سبب بدون دلیل بی علت، بیهوده
معنی بی جهت - جستجوی لغت در جدول جو
- بی جهت
- بی سبب، بی علت، بدون دلیل، بیهوده
![تصویری از بی جهت](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/6/9/amd-0016901.jpg)
- بی جهت ((جَ هَ))
- بی سبب، بدون دلیل، بی علت، بیهوده
![تصویری از بی جهت](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/6/3/mon-0006302.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
![تصویری از شش جهت](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/0/3/amd-0030311.jpg)
شش سو، شش طرف شامل چپ، راست، پیش، پس، بالا و پایین
شش جهت عالم: شمال، جنوب، مشرق، مغرب، بالا و پایین
شش جهت عالم: شمال، جنوب، مشرق، مغرب، بالا و پایین
یک راستا، یک روی خودمانی، بی گمان که دارای جهت واحدباشد، صمیم و خودمانی: ... اما دوستان و یک جهتان بابا عبدل میگویند، بی تردید دارای نیت جزم: که ما بندگان مجموع در مقام خدمتکاری و طاعتگزاری یکدل و یک جهتیم
![تصویری از بی بها](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/6/2/mon-0006297.jpg)